پیام هایی که هیچ وقت ارسال نشد

به نام خدا

قبل از اینکه رابطمون برای همیشه با Mتموم بشه من این پیام رو فرستادم حتی برای اشتی مون هم کلیپ درست کرده بودم کلیپی که هیچ وقت استفاده نشد و پیامی که هیچ وقت ارسال نشد

الان خیلی اتفاقی درحال پاک کردن تاریخچه پیامام چشمم به اخرین پیام هامون افتاد هه جالب بودن

یکسال شد و دیگه بود و نبودش برام مهم نیست فقط خواستم بگم ادم از یه لحظه بعدش خبر نداره.

راستش این مدت خیلی بهم سخت گذشت چون یکی از عزیزام رو به تازگی از دست دادم

عام چند روز پیش تولدم بود و مضخرف ترین روزم چون دقیقا چهلم اون عزیز از دست رفته بود

جدیدا زندگیم خیلی درهم برهم و اشفته شده ولی دیگه خسته نیستم دوباره بلند شدم تا بجنگم تو سالی که گذشت خیلی از عزیزا و دوست هامو از دست دادم با زندگیم خیلی ریسک ها کردم اما این سال جدید از زندگیمو تصمیم دارم تبدیل به همون سالی کنم که بعد ها وقتی سال ها بعد به عقب نگاه کردم بگم همه چیز از اون سال شروع شد چون هیچ وقت برای شروع کردن دیر نیست.

ببخشید که بدقولی کردم و بقیه پارت رمان رو نزاشتم اما خب بی خیال دیگه

تصمیم دارم این وبلاگ رو کلا تغییر بدم و تبدیلش کنم به یه وبلاگ روزانه به هرحال دوستام و اون اتفاق ها هم بخشی از زندگی من بودن و من این هارو میپذیرم و از نو میسازم و به جلو میرم و اول از همه از این وبلاگ شروع میکنم.